سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن که تو را از گزندى ترساند چون کسى است که تو را مژده رساند . [نهج البلاغه]
 
سه شنبه 86 مرداد 23 , ساعت 8:50 صبح

بنام خدا

بیاد مهدی (عج)

بچا ساکت ملا اومد..........

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 

بشینید بچه ها....

با نام و یاد خدا درس امروز رو شروع میکنیم ولی قبل از اینکه وارد بحث امروز بشیم میخواستم سه تا دوست جدید را بهتون معرفی کنم...

بیایید داخل.............

سلام...

علیک سلام بچه های خوب...

خودتون رو معرفی کنید و برید کنار دوستاتون بشینید....

من رجبعلی هستم...

منم شعبانعلی هستم....

منم رمضانعلی هستم...

بشینید بچه ها... 

رجبلی کوجا بوده ی؟؟؟

چیطوری شعبونی؟؟؟ بیتر شده ی؟؟؟

هِی رمضون صب اذون خرا وخیزون؟؟؟؟

(هه هه هه هه.................................) 

چه خبرتونه؟؟؟؟

یه لحظه هم نمیشه آزادتون گذاشت؟؟؟؟

به چی میخندید؟؟؟

من که چیز خنده داری نمیبینم؟؟؟ 

اجازه ملا ، اجازه؟؟؟ اینها دارن به من و اسم من میخندند....

آخه به من میگن رمضون خرا وخیزون...

 واقعاً که آبروی هرچی بچه مکتبیه بردید...

میدونید داشتم به چی فکر میکردم؟؟؟

داشتم به اسمهای این سه دوست جدید فکر میکردم که چقدر پدر و مادر خوش سلیقه ای دارند که چنین اسم هایی براشون انتخاب کردند...

رجبعلی ، شعبانعلی ، رمضانعلی.....

نام سه تا از بهترین ماه های قمری...

داشتم به این فکر میکردم که امروز یکی از این ماهها تمام میشه و ما وارد ماه بعدی میشیم...

به این فکر میکردم که از این ماه (رجب) چه استفاده ای کرده ام؟؟؟ ماهی به این بزرگی و عظمت...

با روزهای زیبایی که داشت... با شب آرزوهایی که داشت... با ایام البیض... با مراسم زیبای اعتکافش... با اعمال ام داوود و با آخرین شب جمعه ی این ماه.....

واقعا چقدر استفاده کردم؟؟؟

به این فکر میکردم که وقتی شعبان میاد با خودش بوی ماه رمضون رو هم میاره....

و ما همچنان.................................

     

 

 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ